گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

گندم طلائی ما

ماه نگار 62

باتاخیر ســـــــــــــــــــلام یعنی هر چی از حواس جمعیت بگم کم گفتم،تو اوج بازی با دینا حواست به حرفهای من و مامان دینا هست،این ماه یه بار رفتیم خونه ی دینا اینا و یه بار هم رفتیم خونه ی آیلین هر چند وقت در میون گیر میدی به یه جمله ای که معمولا از تی وی میشنوی،یه مدت میگفتی: تو خوبی،همه یه چیزیشون میشه (تیکه ای از یه فیلم سینمایی بود)الانم میگی: نهصد هزار تومن هم خوبه ها (تو تبلیغ شهر فرش شنیدی) آب بازی سه تا وروجکها یکی از جاهایی که دوست داری نقاشی بکشی اینجاست داری اسمتو رو برچسب مینویسی که بچسبونی به پاستلت بازم دریا،این دفعه منم اومدم تو آب و سه تایی یه دو ساعتی آب تنی کردیم آ...
18 مرداد 1397

یه شروع جدید

دخترکم بالاخره تونستیم کاری و که سالها دنبالش هستیم و شروع کنیم و نمایندگی برند تعطیلات(هالیدی) بگیریم،خیلییییی براش دوییدیم،خیلی انتظار کشیدیم ولی بالاخره تونستیم و با شروع این کار روال زندگیمون خیلی تغییر میکنه ولی ما سه تا با هم از پس هر کاری به خوبی بر میایم شعبه مون تو گلسار خیابون 107 هست،11مرداد افتتاحیه داشتیم ومامان جون و باباجون و دایی یاسین و عزیز وعمه اعظم و عمه عالیه و عارفه هم اومده بودن روز افتتاحیه مهمون های زیادی داشتیم ولی چون خاله ایده و آرنیکا زودتر از همه اومده بودن فقط فرصت شد با اونها عکس بندازیم ...
13 مرداد 1397
1